کارآفرینی، استارت اپ، نوآوری

برای ساختن یک استارت اپ جای مناسبی اومدید. :)

برای ساختن یک استارت اپ جای مناسبی اومدید. :)

۱۶ مطلب با موضوع «راه اندازی» ثبت شده است

اگر شما یک استارتاپ جدید راه انداخته اید بهتر است این مطلب را بخوانید تا با تعدادی از دلایل شکست استارتاپ ها آشنا شوید و سعی کنید که آنها را شناخته و نگذارید که خودتان با این مشکلات مواجه شوید.

در زیر تعدادی از این دلایل را بیان کرده ایم:

 

دلیل اول :مشکل بازاریابی

  • زمانبندی کسب و کار شما اشتباه است. این به این معنا می باشد که از لحاظ زمانی شرایط مناسبی برای محصول شما وجود ندارد و بازار آماده پذیرش محصول شما نیست.
  • محصول شما به مشتری ارزشی را نشان نمی دهد که بتواند برای خرید قانع شود و اگر کسی یک بار از شما خرید کرد انگیزه و اشتیاق کافی برای اینکه دوباره این کار را انجام دهد نخواهد داشت.
  • اندازه بازار و افرادی که این محصول برای برطرف کردن مشکل آنها به وجود آمده به اندازه کافی بزرگ نیست.

 

دلیل دوم: اشتباه بودن مدل درآمدی

 

یکی از شایع ترین علل شکست استارتاپها در جهان این است که کارآفرینان در مورد چگونگی به دست آوردن مشتریان بیش از حد خوش بین هستند. آنها با این فرضکه یک وب سایت جالب، محصول یا خدمات خوب ساخته اند، فکر می کنند می توانند مشتریان را سمت خود بکشانند. اما ممکن است برای چند مشتری اول این اتفاق بیافتد، اما پس از آن، هزینه جذب مشتری بسیار زیاد خواهد بود و باید این مشکل را برطرف نمود.

چیزی که واضح است این است که هزینه ای که شما برای جذب مشتری می کنید باید از ارزشی که آن شخص در طول عمر مشتری بودن خود برای شما ایجاد می کند بسیار کمتر باشد. اما اکثریت قریب به اتفاق کارآفرینان هزینه های واقعی جذب مشتری را نمی بینند. بسیاری از کسب و کارها وقتی از این موضوع آگاه می شوند و به بررسی هزینه ها می پردازند متوجه می شوند که هزینه جذب مشتری آنها بسیار بالاتر از ارزش ایجاد شده توسط مشتریان می باشد.

 

مفهوم مدل کسب و کار

یک راه ساده برای تمرکز بر روی آنچه در مدل کسب و کار شما مهم است این است که خود را در این دو سوال نگاه کنید:

 

  • آیا می تواند یک راه مقیاس پذیر برای به دست آوردن مشتریان پیدا کنید؟
  • آیا می توانید ،کسب درآمدی در سطح قابل توجه بالاتر از هزینه ها از آن دسته از مشتریان داشته باشید؟

فکر کردن در مورد چنین چیزهای ساده ای در چنین شرایطی می تواند بسیار مفید باشد. دو قانون دیگر نیز در مورد مدل درآمدی وجود دارد:

قانون CAC/LTV

قانون بسیار ساده است:

  • CAC <LTV

CAC = هزینه به دست آوردن مشتری
LTV =
ارزشی که یک مشتری ایجاد می کند

 

برای محاسبه CAC ، شما باید هزینه کل فروش و بازاریابی خود را، (از جمله حقوق، برنامه های بازاریابی، مسافرت، و غیره) را محاسبه و آن را تقسیم بر تعدادی از مشتریان که شما در طول آن دوره از زمان به دست آورده اید نمایید. برای مثال اگر در یک بازه زمانی شما ۱ میلیون تومان هزینه مارکتینگ و فروش نموده و ۱۰۰۰ کاربر به دست آورده اید، CAC  برابر می شود با ۱۰۰۰ تومان به ازای هر مشتری.

 

برای محاسبه LTV، شما باید به  حاشیه ناخالص درامد ازمشتری (خالص از همه نصب و راه اندازی، پشتیبانی، و هزینه های عملیاتی) در طول عمر خود را نگاه کنید. برای کسب و کارهای ساده با یک هزینه و درآمد، محاسبه خیلی ساده است. برای کسب و کار است که درآمد اشتراک در محدوده زمانی معین می شود، باید با در نظر گرفتن درآمد ماهانه تکرار، و تقسیم بر تعداد ماهانه کاربران محاسبه می شود.

 

دلیل سوم: تیم مدیریت ضعیف

یک مشکل فوق العاده رایج که منجر به شکست بسیاری از استارتاپ ها می شود، ضعف تیم مدیریت است. تیم مدیریت خوب به اندازه کافی هوشمند برای جلوگیری از دلایل ۲، ۴ و ۵ خواهد بود. تیم مدیریت ضعیف به احتمال زیاد در موارد زیر اشتباه خواهند داشت::

 

  • آنها اغلب در استراتژی ضعیف هستند، ساخت یک محصول که هیچ کس آن را نمی خرد. در صورتی که یک مدیر باید قبل و در حین توسعه کار، بازار را ارزیابی نموده باشد و پس از به نتیجه رسیدن بررسی ها اقدام به ورود بازار نماید.
  • آنها اغلب در اجرا ضعیف هستند، که منجر به ایجاد مسائلی در تولید محصول و همچنین به موقع آماده نشدن آن و ورود ضعیف به بازار می گردد.
  • تیم ضعیفی زیر نظر آنها شکل می گیرد و در نتیجه عملیات اجرایی آنها نیز ضعیف می گردد.

 

دلیل چهارم: سرمایه مورد نیاز

 

یک دلیل عمده که باعث شکست استارتاپها است کمبود منابع مالی می باشد. یک کار کلیدی یک مدیرخوب این است که درک خوبی از مقدار پول باقی مانده برای رسیدن به اهداف شرکت داشته باشد و بداند با مقدار دارایی موجود آیا می توان به اهداف مورد نظر رسید یا خیر .

 

دلیل ۵: مشکلات محصول

دلیل دیگری که باعث شکست یک استارتاپ می باشد این است که آنها محصولی تولید و ایجاد کرده اند که نیاز بازار و یا جامعه نمی باشد.

 

بیشتر اوقات اولین محصولی که استارتاپ ها راه اندازی می کنند، چیزی نیست که بازار نیاز داشته باشد. در بهترین موارد، با چند تجدید نظر تبدیل به محصولی مناسب برای بازار می گردد. در بدترین موارد، محصول به تغییرات اساسی بنیادین نیاز خواهد داشت. اگر این اتفاق بیافتد نشانه روشنی از این می باشد که تیم قبل از شروع کار بازار را ارزیابی ننموده است و ایده ای را شروع کرده اند که فاقد اعتبار لازم می باشد و در واقع مدیر شرکت نیز کار خود را در ارزیابی بازار به درستی انجام نداده است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۶
داوود گودرزیان

سلام دوستان

من تاکنون چند تجربه در زمینه استارت اپ ها داشتم اگر علاقه مند هستید تا با یک نفر برای راه اندازی استارت اپ مشورت کنید من در خدمتتون هستم:

تلگرام ایدی:

deebajee2009@

ایمیل

d.goodarzian@aut.ac.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۱:۳۱
داوود گودرزیان

سال گذشته وب سایت هفته نامه اکونومیست، برترین استارت آپ های جهانی را در 50 کشور دنیا از نظر ارزش دلاری بررسی کرد. گوگل با ارزش 410 میلیارد دلار در صدر جهان قرار داشت. در این رده بندی هم چنین مشخص شده که حداقل 30 کشور جهان، یک استارت آپ با ارزش یک میلیارد دلاری دارند. نام سه شرکت ایرانی نیز در آن فهرست قرار داشت.

150 میلیون دلار:  ارزش «دیجی کالا»؛ سعید و حمید، برادران محمدی این سایت را 10 سال پیش راه اندازی کردند. بعد از آن که دوربینی گران قیمت از بازار جمهوری ایران خریدند اما لنز آن تقلبی از آب درآمد، با قابل اعتماد نبودن خرید سنتی، به فکر راه اندازی نوع اینترنتی آن افتادند.

30 میلیون دلار: ارزش «آپارات»؛ فیلترینگ یوتیوب در ایران برای احمد شکوری مقدم، مدیرعامل سایت آپارات، سود میلیاردی به همراه داشت. این سایت با خدمات ویدئویی و مشابه با یوتیوب، رتبه 5 را از نظر تعداد بازدید و محبوبیت در بین کل سایت های ایرانی در اختیار دارد.

20 میلیون دلار: ارزش «کافه بازار»؛ این زنبیل اندرویدی که مشابه ایرانی «گوگل پلی» است، با ایده رضا محمدی، حسام میرآرمندهی، دانشجویان دانشگاه شریف شکل گرفت. آن ها بعدا «دیوار» را نیز برای خرید و فروش کالاهای دست دوم راه اندازی کردند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۱:۲۵
داوود گودرزیان


بسیاری از کارفرمایانی که مشتاق راه‌اندازی کسب‌وکار خود هستند، می‌گویند سرمایه‌ی کافی برای این کار را ندارند. حتی بعضی از آن‌ها ایده‌های بکری نیز دارند؛ ولی فکر می‌کنند برای شروع بیزینس، باید برنامه‌ی جامع درازمدت و سرمایه‌ی کلان داشته باشند. اما واقعیت این است که بیشتر کارآفرینان موفق، با تلاش فراوان و بضاعت کم، توانسته‌اند کسب‌وکار خود را راه بیاندازند. پس اگر واقعا به دنبال تأسیس کسب‌وکار خود هستید، همیشه راهی برای انجام آن، حتی با وجود داشتن منابع کم خواهید یافت. در اینجا به پنج نکته‌ی کلیدی اشاره می‌کنیم که کارآفرینان موفق برای شکوفایی و پیشرفت بیزینس خود استفاده می‌کنند.

۱. از مشاوره‌های رایگان استفاده کنید

نیکول دبوم (Nicole DeBoom)، یک ورزشکار حرفه‌ای است که در رشته‌ی سه‌گانه به مدت ۱۱ سال فعالیت کرده است. او اطلاعات زیادی در مورد لباس‌های ورزشی بانوان داشت؛ اما هیچ‌گاه وارد صنعت پوشاک نشده بود. راه حل او این بود که از یک گروه مشاوره کمک بگیرد؛ که هم بتوانند به پرسش‌های او در این زمینه پاسخ دهد و هم او را با افراد دیگری در این صنعت آشنا کنند. نیکول توضیح می‌دهد:

در ابتدای کار هفته‌ای یک بار، دیدارهایی کوتاه برای صرف قهوه داشتیم. از همان زمان تلاشم این بود که از سخنان آن‌ها نهایت استفاده را ببرم.

نتیجه‌ی این کار شگفت‌انگیز بود: نیکول شرکت پوشاک خود را تأسیس کرد و تاکنون توانسته است، ۲۵ میلیون لباس ورزشی به فروش برساند. استفاده از مشاوران نقش مهمی در موفقیت بیزینس نیکول داشته است.

۲. یک سرمایه‌گذار مشتاق پیدا کنید

یکی از اهداف بهره‌گیری از مشاوره‌‌های تجاری، یافتن شرکای بالقوه برای سرمایه‌گذاری در شرکت شما است. جف وستر (Jeff Wester) یک نمونه‌ی عالی در این مورد است. جف در نظر داشت یک کارگاه آهنگری به سبک قدیمی در اورگون (Oregon) بسازد. او با شخص ثروتمندی آشنا شد که قبلا تجربه‌ی این کار را داشت. او موافقت کرد تا قطعه‌ای زمین در اختیار جف قرار دهد و هزینه‌های خرید تجهیزات کارگاه را نیز پرداخت کند. جف هم‌اکنون در کسب‌وکار خود موفق شده است و توانسته است تمام بدهی‌های خود به همراه سود سرمایه‌گذاری را پرداخت کند.

۳. از تجهیزات دسته دوم  یا قرضی استفاده کنید

جاستین گلد (Justin Gold) با استفاده از همزن و خردکن، بهترین کره‌ی آجیلی (مغز بادام) روی زمین را تولید می‌کرد و محصولات خود را در بازار محلی می‌فروخت. او تصمیم گرفت کسب‌وکار خود را توسعه دهد؛ از این‌رو با چند تولید‌کننده‌ی بزرگ کره‌ی بادام‌زمینی گفتگو کرد. آن‌ها به جاستین گفتند نمی‌توانند به محصولات خود، عسل و شیره‌ی افرا یا دیگر عناصر غذایی اضافه کنند، چون باعث سوختن دستگاه‌های بزرگ آن‌ها می‌شوند.

جاستین با خود فکر کرد چرا او می‌تواند این کار را در آشپزخانه‌ی خود انجام دهد ولی کارخانه‌های بزرگ با تجهیزات چند میلیون دلاری قادر به انجام آن نیستند. او توانست با قیمت ناچیزی چند وسیله‌ی دسته دوم - شبیه آن چیزی که در آشپزخانه‌ی خود داشت - تهیه کند. جاستین اخیرا توانست بیزینس خود را به قیمت ۲۸۶ میلیون دلار به صنایع غذایی Hormel بفروشد.

۴. برای حضور جدی در بازار، محصول جالبی برای فروش ارائه کنید

آلن لیم (Allen Lim) سال‌های زیادی در صنعت دوچرخه‌سواری حضور داشته است. او نوشیدنی‌های کاملا طبیعی تولید می‌کرد که بعضی از بهترین دوچرخه‌سواران حرفه‌ای از آن استفاده می‌کردند. او تصمیم گرفت فعالیت خود را به‌صورت حرفه‌ای و در قالب بیزینس ادامه دهد؛ اما سرمایه‌ای در دست نداشت. آلن یک گاری کهنه مخصوص پخت کیک فانلی خرید و آن را به یک آشپز‌خانه‌ی تولید بوریتو (نوعی غذای مکزیکی) تبدیل کرد. او با حضور در مسابقات دوچرخه‌سواری مختلف، روی گاری خود بوریتو می‌فروخت تا هزینه‌های بازاریابی محصولات شرکت خود را تأمین کند. آلن توانست با استفاده از درآمدی که از فروش بوریتو نصیب او شد، کل هزینه توزیع محصولات خود در سراسر کشور را تا ۸۰۰ دلار کاهش دهد. اکنون شرکت او با نام Skratch Labs به تولید محصولات سالم و طبیعی برای ورزشکاران حرفه‌ای و آماتور می‌پردازد.

۵. قبل از تولید محصول، آن را بفروشید

خرید محصولات شرکت شما توسط مشتریان، بهترین نشانه برای تائید بیزینس شما است. در بسیاری از موارد، شما می‌توانید محصولات خود را حتی قبل از تولید، به فروش برسانید. برای مثال، یک کارآفرین توانست نیم میلیون دسر یخ‌زده را قبل از تولید به فروش برساند. دیوید کن (David Cann) توانست محصولات خود، دابل روبات (Double Robot) را با قیمت کلی ۱.۵ میلیون دلار، قبل از تولیدشان به فروش برساند. شرکت Power Practical  قبل از اینکه دستگاه‌های تولید انرژی خود را بسازد، توانست با فروش آن‌ها در کیک‌استارتر (Kickstarter)، مبلغ ۱.۵ میلیون دلار  درآمد کسب کند. پس قبل از اینکه زمان و هزینه‌ی زیادی در تولید انبوه محصول خود صرف کنید، با عرضه‌ی تعدادی از آن‌ها به مشتریان، می‌توانید بازار فروش آن را ارزیابی کنید.

به‌طور خلاصه باید گفت برای به سرانجام رساندن کارها با منابع و سرمایه‌ی اندک، همیشه راه‌هایی وجود دارد. گروهی از مشاوران را پیدا کنید که با مشاوره‌ی رایگان خود بتوانند اطلاعات مفیدی به شما ارائه دهند؛ با سرمایه‌گذاران مشتاق آشنا شوید؛ با تجهیزات دسته دوم و ارزان‌قیمت کسب‌وکار خود را شروع کنید؛ برای تأمین سرمایه می‌توانید محصولات جانبی به فروش برسانید و در نهایت قبل از تولید محصولتان، آن‌ها را به فروش برسانید. مهم‌ترین توصیه‌ی ما به شما، این است که همین الآن شروع کنید، اجازه ندهید کمبود بودجه، شما را از راه‌اندازی بیزینس مورد علاقه‌تان منصرف کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۱:۱۷
داوود گودرزیان

مشتر ‌ی سازی


مشتری سازی چارچوبی چهار مرحله ای برای کشف و اعتبارسنجی این است که: برای محصول خود بازار واقعی را شناسایی کرده اید،
ویژگی های درستی برای محصول خود ساخته اید که نیازهای مشتریان را رفع می کند، روش های مناسب برای جذب و تبدیل مشتریان
را آزموده و منابع مناسب برای گسترش و توسعه کسب وکار را فراهم ساخته اید.
در سطح انتزاعی، مشتری سازی به زبان ساده یعنی زیر سؤال بردن فرضیات اصلی کسب وکارتان. مشتری سازی روشی مهندسی یا
علمی را برای چیزی که کاری مهندسی نیست (ساختن یک کسب وکار) به کار می گیرد. فرآیند شما همانند روش علمی دارای گام های
زیر است:
مشاهده و توصیف یک پدیده
فرمول بندی یک فرضیه معمولی برای توضیح پدیده
استفادره از یک فرضیه برای پیش بینی نتایج مشاهدات جدید
اندازه گیری کارایی پیش بینی ها بر اساس آزمایش های تجربی

این فرآیند برای شناسایی اعتبارسنجی این اطلاعات مرتبط با کسب وکار به کار می رود:
یک محصول مشکل (مساله) یک گروه قابل شناسایی از کاربران را حل میکند. (کشف مشتری)
بازار توانایی خرید را دارد و آنقدر بزرگ هست که بتوان بر اساس آن یک کسب وکار توجیه پذیر ساخت.
(ارزیابی/اعتبارسنجی مشتری )
کسب وکار به واسطه فروش تکرارپذیر و نقشه راه بازاریابی و فروش قابل گسترش و توسعه است. (خلق مشتری )

واحدهای شرکت و فرآیندهای عملیاتی برای پشتیبانی از گسترش شرکت شکل گرفته اند. (ساخت شرکت)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۳
داوود گودرزیان
به نقل از کتاب شرکت نوپای ناب ترجمه ناصر غانم زاده.


ریسک ها در شرکت های نوپا معمولا به سه دسته تقسیم می شوند:
ریسک محصول
ریسک مشتری
ریسک بازار


برای حل این ریسک ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 
ریسک محصول- رسیدن درست به محصول

۱-نخست مطمئن شوید مساله ای دارید که ارزش حل کردن دارد.
2-سپس کوچک ترین راه حل ممکن را تعریف کنید یا همان
MVP.
MVP
-3خود را ساخته و در مقیاس کوچک اعتبار سنجی کنید.
4-سپس آنرا در مقیاس بزرگ بازبینی کنید.


ریسک مشتری- ساخت مسیری به سوی مشتریان

۱-نخست کسی که رنج می کشد را پیدا کنید.
2-سپس این بخش را محدود کنید به پذیرندگان آغازینی که هم اکنون محصول شما را به راستی می خواهند.
3-اکنون می توانید از کانال های برونگرا آغاز کنید.
4-اما به مرور کانال های درونگرای مقیاس پذیر بسازید- هرچه زودتر بهتر.


ریسک بازار- ساخت کسب وکاری پذیرفتنی
۱-به وسیله ی جایگزین های موجود رقبا را شناسایی کنید و قیمت راه حل خود را مشخص کنید.
2-نخست قیمت گذاری خود را با آنچه مشتریان می گویند بیازمایید یا همان تعهد شفاهی.
3-سپس با آنچه انجام میدهند یا با عمل شان.
4-ساختار هزینه های خود را بهینه کنید تا مدل کسب وکار جواب دهد.

 
 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۲۰:۲۰
داوود گودرزیان